آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

کوچولوی زمستونیه من

مادر و فرزند...

 4 سالگی = مامان همه چی‌ بلده   8سالگی = مامان خیلی‌ چیزا بلده  12 سالگی =مامان همهٔ همه چیرو بلد نیست 14 سالگی =مامان هیچی‌ بلد نیست من بهتر می‌دونم 16 سالگی =مامان کیه ؟ 18 سالگی =مامان طرز فکرش مال قدیماست 25 سالگی =مامان احتمالا میدونه 35 سالگی =قبل از اینکه تصمیم بگیریم ،از مامان سوال می‌کنیم 45 سالگی =من از خودم می‌پرسم که مامان تو این موقعیت چی‌ فکر میکنه و چطور رفتار می‌کنه 70 سالگی = چقدر دوست داشتم الان می‌تونستم از مامانم بپرسم ... .              &nb...
16 مهر 1391

حال این روزهای ما 1

سلام قند و عسلم.سلام شاهزاده کوچولو مامان.امروز چطوری پسرطلا؟؟ خدا رو شکر که دوباره پسر خوبی شدی و همش تو دل مامانی بالا و پایین می پری .دیشب هم تا صبح نذاشتی من بخوابم بس که شیطونی کردی قربون قدت بشم من! ولی صبح هر چی بابات منتظر شد ناز کردی و لگد نزدی فقط چند تا تکون کوچولو خوردی .بابای مهربونت به همون راضی شد کلی هم ذوق کرد. همه ساعت ها و لحظه های زندگیمو پر کردی پسرکم.لحظه ای نیست که بهت فکر نکنم و لحظه ای نیست که عشقتو تو قلبم احساس نکنم...و ثانیه به ثانیه خدا رو شکر می کنم به خاطر همه خوبیهاش!  راستی گل پسرم چند شب پیش با مامان جون و دایی شروین رفتیم برات تخت و کمد خریدیم عزیزم.بقیه وسایلاتم که قبلا مامان جون خری...
12 مهر 1391

آغاز سه ماهه پایانی

سلام پسرک مامان. اوضاع و احوالت چطوره آقا کوچولو؟؟من که از صمیم قلبم دعا میکنم صحیح و سالم باشی گلم . من امروز هم خوشحالم هم یکمی نگران. خوشحالیم برا اینه که امروز دقیقا 6ماه و6روزه که تو دل مامانی عزیزم و ما فردا وارد سه ماهه سوم میشیم.یعنی دقیقا سه ماه و سه روز دیگه به پایان ای سفر 9ماه و 9روزمون مونده !!انشالله که این دوره پایانی رو به سلامت طی کنیم ومن بتونم صورت ماهتو ببینم و تو بغلم بگیرمت . نگرانیم هم به خاطر اینه که2روزه شما پسر تنبلی شدی و مثل قبل لگدای محکم نثار مامان نمی کنی !!! دیشب هم بابات که استرس و بی قراری منو دید گفت بیا بریم بیمارستان تا از سلامت شازده پسر مطمئن بشیم.تو بیمارستان ازت نوار قلب گرفتن و گف...
8 مهر 1391
1